1401\10\11 13:02:23


غیبت ایران در مذاکرات سوریه با روسیه و ترکیه عجیب نیست. ایران اصلا از مدار تحولات در سوریه خارج شده است

سفیر پیشین ایران در ترکیه گفت: وقتی مساله‌ای به این اهمیت در سوریه وجود دارد و هیچ تولید فکر در مورد مسائل مرتبط با آنجا وجود ندارد، چرا اصلا باید انتظار داشته باشیم که ایران به بازی گرفته شود؟ تا حدی که من درک می‌کنم، ایران اصلا از مدار تحولات در سوریه خ

تبلیغات
فروش آجیل و خشکبار و عسل
فروش آجیل و خشکبار و عسل
آفرینش برتر ارائه محصولات غذایی از جمله آجیل و خشکبار، عسل، محصولات سالم خانگی شیرینی جات، ترشیجات، رب
# ارگانیک - # خشکبار - # کشمش

وزرای دفاع ترکیه و سوریه، چهارشنبه هفته گذشته برای نخستین‌بار بعد از یک دهه خصومت میان دو کشور، در مسکو با یکدیگر گفتگو کردند.

هر دو طرف گفته‌اند که نتیجه این نشست را مثبت و سازنده ارزیابی می‌کنند و برای استمرار مذاکرات اظهار آمادگی کرده‌اند.

پیش از این رییس‌جمهور ترکیه از پیشنهاد رییس‌جمهور روسیه برای دیدار با بشار اسد، رییس‌جمهور سوریه خبر داده‌بود. با انجام دیدار چهارشنبه هفته گذشته، دورنمای انجام چنین دیداری افزایش یافته است. تحولات اخیر در روابط ترکیه و سوریه با میانجی‌گری روسیه در حالی رخ می‌دهد که تا پیش از این، آنکارا و مسکو برای حل بحران سوریه از طریق چارچوب روند آستانه با تهران همکاری می‌کردند، اما در تحولات اخیر نامی از ایران شنیده نمی‌شود و به نظر می‌رسد که دولت سوریه بدون مشارکت تهران، مستقیما از طریق روسیه وارد مذاکره با ترکیه شده است.

تهران تاکنون واکنشی به ملاقات مقام‌های سوریه و ترکیه در مسکو نشان نداده است.

مردادماه امسال بود که مولود چاوش‌اوغلو، وزیر خارجه ترکیه در یک نشست خبری در حاشیه سیزدهمین نشست سفرای ترکیه در خارج از کشور، فاش کرد که مهر ماه سال ۱۴۰۰ در حاشیه نشست جنبش عدم تعهد در بلگراد، دیدار کوتاهی با فیصل مقداد، همتای سوریه‌ای خود داشته است. این نخستین‌بار بود که بعد از ۱۰ سال قطع کامل روابط دو کشور از زمان آغاز بحران داخلی سوریه، مقام‌های رسمی دو کشور با یکدیگر دیدار می‌کردند. اما دیدار‌های مقام‌های ترکیه و سوریه به نشست وزرای خارجه خلاصه نشده‌بود و از آن زمان روسای دستگاه‌های اطلاعاتی دو کشور، هاکان فیدان و علی مملوک، دیدار‌های محرمانه متعددی برگزار کرده‌بودند.

از زمان علنی شدن دیدار‌های دوجانبه میان مقام‌های ترکیه و سوریه، گمانه‌زنی‌های زیادی در مورد عادی‌سازی روابط میان دو کشور بیان شده‌بود.

رسانه‌های ترکیه از آمادگی رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهور ترکیه برای دیدار با بشار اسد می‌نوشتند و وزیر خارجه ترکیه تاکید کرده‌بود که ترکیه هیچ پیش‌شرطی برای انجام این دیدار ندارد.

هفته گذشته، اما گمانه‌زنی‌ها در مورد عادی‌سازی روابط میان ترکیه و سوریه وارد مرحله جدیدی شد. وزیر دفاع روسیه، سرگئی شویگو، چهارشنبه هفته گذشته در نشستی از قبل اعلام نشده میزبان وزرای دفاع و روسای نهاد‌های اطلاعاتی سوریه و ترکیه بود. خلوصی آکار وزیر دفاع ملی و حاکان فیدان رییس سازمان اطلاعات ترکیه در مسکو با سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه، علی محمودعباس وزیر دفاع سوریه و روسای سازمان اطلاعات دو کشور گردهم آمدند.

بر اساس گزارش وزارت دفاع ترکیه، در این نشست بحران سوریه، مهاجرین و آوارگان و مبارزه مشترک با کلیه گروه‌های تروریستی در خاک سوریه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

بر این اساس، نشست مذکور در فضایی سازنده برگزار شده و بر سر تداوم جلسات سه‌جانبه به منظور تضمین و حفظ ثبات در سوریه و منطقه موافقت به عمل آمد.

نشست چهارشنبه مسکو، نخستین نشست رسمی در سطح وزرا میان مقام‌های دولت‌های ترکیه و سوریه در یک دهه گذشته بود. وزارت دفاع سوریه چهارشنبه شب در بیانیه‌ای دیدار وزیران دفاع این کشور و ترکیه در مسکو را مثبت ارزیابی کرد. خلوصی آکار، وزیر دفاع ترکیه جزییات دیدار اخیرش با وزیر دفاع سوریه که برای نخستین‌بار در ۱۱ سال اخیر برگزار شد را اعلام کرد.

وی در این باره گفت: «ما در این دیدار تاکید کردیم که به وحدت ارضی و حاکمیت ملی سوریه احترام می‌گذاریم و تنها هدف ما مبارزه با تروریسم است.»

آکار افزود: «ما توضیح دادیم که ارتش ترکیه تنها برای مبارزه با پ. ک. ک، ی.

پ. گ، داعش و دیگر گروه‌های تروریستی در سوریه حضور دارد و تلاش دارد از نفوذ تروریست‌ها به اراضی خودش جلوگیری نماید.» وزیر دفاع ترکیه برگزاری مذاکرات میان آنکارا و دمشق با تاخیر ۱۱ ساله را امری طبیعی ارزیابی کرد و گفت: «در برگزاری این مذاکرات مسائل متعددی و طرف‌های مختلفی دخیل بودند.» وی در عین حال این انتظار که تنها در یک دیدار میان وزرای دفاع سوریه و ترکیه همه مسائل اختلافی حل شود را انتظاری غیر واقعی توصیف کرد و گفت: «ما همچنان به ارتباطات و رایزنی‌ها با دمشق ادامه خواهیم داد.»

روز پنجشنبه مولود چاووش‌اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، گفته‌بود که کشورش آماده است تا کنترل مناطق تحت کنترل خود در سوریه را به حکومت آن کشور منتقل کند. وزیر خارجه ترکیه افزود که حکومت سوریه مایل است که شهروندان سوری به کشورشان بازگردند و تاکید کرد که این روند باید «با تضمین امنیت آنان و با رویکرد مثبت» صورت گیرد.

برای بررسی عوامل برگزاری نشست سه‌جانبه مسکو، دلایل کنار گذاشته شدن تهران از روند آشتی سوریه و نتایج رویکرد دیپلماتیک اخیر ترکیه با فیروز دولت‌آبادی، سفیر پیشین ایران در ترکیه گفتگو کردیم.

در ادامه متن کامل این گفتگو را مطالعه می‌کنید.

چه چیز باعث شد که بعد از ۱۰ سال قطع ارتباط، مجددا سوریه و ترکیه در این سطح حاضر به گفتگو شوند؟

فقط یک عامل باعث این موضوع نشد. مسائل زیادی اتفاق افتاده است که ضرورت این دیدار را فراهم کرده است. نخست اینکه روسیه درگیر مسائل اوکراین است و احتیاج دارد در سوریه آرامش بیشتری حاکم باشد تا خیال نظامیان روس مستقر در سوریه، از این جبهه راحت‌تر باشد، به همین جهت دنبال این است که اختلافات سوریه و ترکیه به گونه‌ای حل شود تا بحران در منطقه کاهش پیدا کند و روسیه مجبور به دخالت مجدد در خاک سوریه نشود، به همین دلیل مسکو، تلاش کرده ترکیه را قانع کند که وارد این معادلات شود.

دومین مساله به نظر من این است که روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی مجددا در حال برخورد و تنش است و ترکیه فکر می‌کند که ترکیه با سوریه، هم آرامش بیشتر و هم فرصت بهتر اقتصادی برایش فراهم می‌کند و قدرت ایستادگی‌اش را در برابر اسراییل افزایش می‌دهد.

سومین مساله که برای ترکیه اهمیت زیادی دارد، مشکلاتی است که ترکیه هم با کرد‌ها در شمال عراق و هم در سوریه دارد.

ترکیه در زمینه کرد‌ها با مشکل مواجه است، اما در عین حال قدرت نظامی این کشور اجازه نمی‌دهد که وارد درگیری گسترده در این دو کشور شود. در این شرایط ترکیه هم ترجیح می‌دهد با سوریه مذاکره داشته باشد تا خطر مساله اکراد را به حداقل ممکن کاهش دهند.

دلیل چهار این است که روسیه در مساله اوکراین و اختلاف‌هایی که با اروپا پیدا کرده است، سعی می‌کند بخشی از مشکلاتش را با غرب از طریق ترکیه حل کند و احتیاج به یک همکاری و شریک مطمئن دارد و یکی از شروط ترکیه برای این همکاری، حل مساله سوریه است.

نهایتا اینکه تعادل قوا در داخل سوریه به نفع دولت بشار اسد تغییر کرده است و همین عدم توازن بین قدرت متحدان ترکیه و دمشق در خاک سوریه، از دلایلی است که نظام عملگرای ترکیه را به این نتیجه رسانده است که به سمت همکاری با دولت مرکزی سوریه بازگردد؛ همان‌گونه که قبل از بحران سوریه، شرایط ترکیه در منطقه بهبود زیادی پیدا کرده بود و حل مشکلاتش با سوریه باعث توسعه و رونق اقتصاد مرزی ترکیه هم می‌شود. این مجموعه ارزیابی‌هایی است که می‌توان از دلایل این نشست ارایه داد.

تا پیش از این نشست، ساز و کاری با عنوان ساز و کار آستانه وجود داشت که ایران، روسیه و ترکیه به صورت مشترک در مورد مسائل سوریه با هم همکاری می‌کردند، فکر می‌کنید در این تحولات جدید جایگاه ایران کجاست؟

با کمال تاسف سیاست خارجی ایران، از خنثی هم عقب‌تر رفته است.

من هر اندازه مواضع و مطالب منتشره توسط وزیر و معاونان وزارت خارجه را مطالعه می‌کنم، اصلا متوجه نمی‌شوم که اساسا چه هدفی دارند، چه کاری می‌کنند، راجع به مسائل منطقه‌ای چه دیدگاهی دارند، چگونه برنامه‌ریزی کرده‌اند و با استفاده از چه عواملی قرار است این برنامه‌ها را اجرا کنند. نه به لحاظ مواضع، نه به لحاظ محتوا و نه به لحاظ نیروی انسانی و دیپلمات ماهر، چیزی از دستگاه سیاست خارجی کنونی جمهوری اسلامی ایران نمی‌بینید.

وقتی مساله‌ای به این اهمیت در سوریه وجود دارد و هیچ تولید فکر در مورد مسائل مرتبط با آنجا وجود ندارد، چرا اصلا باید انتظار داشته باشیم که ایران به بازی گرفته شود؟ تا حدی که من درک می‌کنم، ایران اصلا از مدار تحولات در سوریه خارج شده است.

از زحماتی که نیرو‌های مسلح ما کشیدند، داعش را سرکوب کردند و توانستند بشار اسد را که فقط یک قصر در سوریه دراختیار داشت به حکومت یک کشور برگردانند، هیچ استفاده‌ای نشده است و هیچ برنامه سیاسی در استمرار آن تلاش‌ها وجود ندارد. من تقریبا هیچ آدم با ربطی به سیاست خارجی در این نقطه نمی‌بینم، همه افرادی که هستند انگار افراد سفارشی هستند و کاری بلد نیستند.

از این آدم‌ها در گذشته هم شاهد اقدام و تحول خاصی نبودند و هیچ کدام از این افرادی که مسوولیت این حوزه را برعهده دارند، در طول ۱۵-۱۰ سال فعالیت در زمینه سیاست خارجی هیچ کار شاخصی ارایه دهند.

وقتی کسی هیچ طرحی ندارد و اصلا در جریان قرار نمی‌گیرد، چه انتظاری از او می‌رود؟ من الان اصلا نمی‌دانم سفیرمان در سوریه کیست؟ نه اینکه شخصا او را نشناسم، بلکه از لحاظ حضور در صحنه چیزی از او نمی‌بینم. دلیل کنار گذاشته شدن ما این است. به نظر تا زمانی که این وزارت خارجه مسوولیت را برعهده دارد، هیچ چیزی از سیاست خارجی ما در نمی‌آید.

من الان اصلا نمی‌دانم سفیرمان در سوریه کیست؟ نه اینکه شخصا او را نشناسم، بلکه از لحاظ حضور در صحنه چیزی از او نمی‌بینم.

دلیل کنار گذاشته شدن ما این است. به نظر تا زمانی که این وزارت خارجه مسوولیت را برعهده دارد، هیچ چیزی از سیاست خارجی ما در نمی‌آید

در مورد مسکو و دمشق چطور؟ از یک‌سو گفته می‌شود که دولت سوریه نزدیک‌ترین متحد منطقه‌ای ایران است و از روسیه هم گروهی در کشور با عنوان «شریک راهبردی» یاد می‌کنند. این دو طرف چرا ایران را در نظر نگرفته‌اند؟

این تعابیر، چندان تعابیر دقیقی نیست.

این‌ها حرف‌هایی است که ما خودمان می‌زنیم و فقط گهگاه از سوی طرف‌های دیگر تایید می‌شود. اگر ارتباط بر پایه همین عباراتی بود که شما به روابط ما با روسیه و سوریه نسبت دادید و در پایتخت‌های دیگر هم همین نگاه به روابط وجود داشت، ما می‌توانستیم جلوه بکنیم، اما این‌ها کلماتی است که ما در داخل کشور ذکر می‌کنیم و در مقابل هم طرف مقابل وقتی کار خاصی با ما داشته باشند و نیازی به ما احساس کنند، به فراخور حال استفاده می‌کنند تا سیاست خارجی احساسی و بی‌منطق ما را راضی کنند که نه به منافع ملی توجه دارد و نه امنیت ملی را می‌فهمد.

این عبارات احساسی وقتی به کار می‌رود، ما را هم ترغیب می‌کند به همکاری‌هایی با طرف مقابل. در سطح منطقه و سطح جهان، نمی‌بینیم کسی از این عبارات برای توصیف رابطه تهران و روسیه یا رابطه ما و سوریه را تعریف کند.

سیاست خارجی ما نمی‌تواند این رابطه‌ها را عمیق، پیوسته و توسعه یابنده نگه دارد.

بخش‌های خارج از سیاست خارجی ما هم هیچ‌کدام پیوند‌های عمیق و ارگانیکی با این کشور‌ها برقرار نکرده‌اند. مناسبات اقتصادی ما با این دو کشور خیلی سطحی و کم‌عمق است. به لحاظ فرهنگی چنان گرفتاری‌هایی در داخل داریم که حتی نمی‌توانیم علقه‌های فرهنگی موجود را هم با خارج از کشور حفظ کنیم چه برسد توسعه دهیم.

این تعابیر و عناوین بیشتر برای مصرف داخلی عنوان می‌شود و هویت روابط خارجی ما بر پایه این عبارات نیست.

این عناوین را باید کنار بگذاریم، می‌بینیم که یک سیاست خارجی منافع محور و تقریبا ترسو و محافظه‌کار در سمت روسیه با یک سیاست خارجی بی‌پروا از شکست و عملگرا در سمت ترکیه را در کنار هم قرار دهیم. سراغ سوریه برویم که همین الان هم امنیتش تابع حضور نیرو‌های ما و نیرو‌های روسیه است و توانی برای رفتار مستقل ندارد و حتی اگر روابط عمیقی با تهران داشته باشد، توان و ظرفیت افشای آن را ندارد که البته روابط عمیق به جز در بخش نظامی وجود ندارد.

طبیعی است که این سه طرف حاضر نیستند وقتی کسی طرحی برای کار ندارد و نمی‌تواند نیرو‌های موثر را دور هم جمع کند، با او مشارکت کنند. جالب است که گلایه‌ای هم ازسوی دستگاه سیاست خارجی خودمان نمی‌شنویم که بگوید ما مثلا شریک راهبردی شما هستیم و چرا ما بر سر این میز نیستیم؟

فکر می‌کنید عملا چقدر امکان عادی‌سازی روابط میان ترکیه و سوریه وجود دارد؟ اختلاف‌ها و موانع بر سر آشتی دوطرف کم نیست.

کرد‌های سوریه در منطقه شمال شرقی تحت حمایت امریکا هستند، دوطرف اختلاف‌های ارضی در منطقه ختای دارند و خصومت سیاسی میان دوطرف در طول یک دهه گذشته بسیار شدید بود. تا چه اندازه این موانع قابل برطرف کردن هستند؟

این موانع و مشکلات مربوط به امروز نیستند و از گذشته‌های دور وجود داشتند. یک‌بار طرفین روی بخشی از این مسائل خط کشیدند و خیلی سریع روابط‌شان توسعه پیدا کرد.

الان هم سخت نیست، نباید فکر کنیم که این اختلاف‌ها خیلی مشکل‌ساز می‌شوند، اگر اراده کافی وجود داشته باشد، این اختلاف‌ها قابل حل است.

نکته دیگر اینکه مواضع ترکیه در این حوزه، مواضع آفندی نیست، بلکه مواضع پدافندی است. ترکیه نگران ادامه تنش‌ها و درگیری‌های نظامی در مرز‌های جنوبی خود است. علاوه بر این مردم ترکیه از اقدامات آقای اردوغان و تیم گذشته‌اش در دخالت در سوریه، هیچ‌وقت راضی نبودند و این دخالت‌ها هزینه‌های سنگینی را بر ترکیه تحمیل کرد که یکی از پیامدهایش همین تورم ۸۰درصدی حال حاضر این کشور است.

بخشی از ریشه‌های مشکلات جاری اقتصادی ترکیه به همان دخالت و هزینه‌های عظیمی برمی‌گردد که ترکیه در سوریه کرد.

ترکیه براساس این برآورد اشتباه که ممکن است امریکا، اتحادیه اروپا یا حتی کشور‌های عربی در سوریه از اقداماتش حمایت کنند، وارد این بحران شد. این برآورد‌های اشتباه، ترکیه را وارد چالش بسیار بزرگی کرد.

نکته‌ای هم که باید تذکر بدهم این است که نباید تصور کنیم که دولت سوریه هیچ ارتباطی با کرد‌های شمال شرقی این کشور ندارد. نظام سوریه همیشه با اکراد در ارتباط بود.

منتها این ارتباط قابل قیاس با رابطه ایران یا عراق با کرد‌ها نیست. سوریه همیشه با کرد‌ها در ارتباط بوده، الان هم در ارتباط است و همواره از جریان‌های کردی حمایت کرده است و رابطه دوطرفه‌ای میان آن‌ها برقرار بوده است. این ارتباط به شیوه‌ها و روش‌های مختلفی جریان داشته است، گاهی خیلی محرمانه بود و گاهی علنی می‌شد.

به نظرم اگر مواضع پدافندی ترکیه، شرایط بحرانی اقتصادی این کشور و انتخابات پیش رو را درنظر بگیریم، ترکیه سعی می‌کند که این مسائل را حل کند، اما اینکه موفق بشوند یا نشوند، مساله دیگری است.

از حالا نمی‌توانیم در مورد موفقیت یا عدم موفقیت عادی‌سازی روابط دمشق و آنکارا سخن بگوییم، ما تازه در ابتدای راهیم، یک‌دفعه ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که همه چیز به‌هم بخورد، اما دو طرف فعلا با همین دور هم نشستن، حداقل اراده را نشان داده‌اند، اما اینکه در فرآیند مذاکرات به کجا می‌رسند باید صبر کرد و دید.

گفتید که اقدامات دولت اردوغان در سوریه باعث نارضایتی مردم ترکیه شده‌بود. در این ۷-۶ ماهی که به انتخابات ترکیه باقی مانده است، فکر می‌کنید این تغییر ۱۸۰ درجه‌ای در سیاست خارجی که از ابتدای سال گذشته و با آشتی با اعراب جنوب خلیج‌فارس آغاز شد و حالا به فرآیند آشتی با سوریه ختم شده است تا چه اندازه می‌تواند به بازگشت محبوبیت او برای انتخابات پیش رو کمک کند؟

رجب طیب اردوغان جامعه ترکیه را خوب می‌شناسد. او ۲۰ سال است که قدرت را دراختیار دارد.

او در شرایط سخت هم حتی یک‌بار شکست خورد و انتخابات را ابطال کرد و در برگزاری مجدد انتخابات باز هم به قدرت رسید. اردوغان، یکی از رقبای جدی‌اش در شهرداری استانبول را هم از صحنه حذف کرده است. شرایط اردوغان گرچه چندان برای انتخابات پیش رو چندان مطلوب نیست، اما نیازمند حداکثر ۵-۴ درصد رای بیشتر است تا بتواند انتخابات را برنده شود.

این اقدامات اگر تداوم داشته باشد و بحران اقتصادی بیش از این تشدید نشود، بخت اردوغان برای باقی ماندن در مقام ریاست‌جمهوری پایین نیست.

البته این مساله خیلی به عملکرد مخالفین او هم برمی‌گردد، اگر اپوزیسیون بتواند با یک چهره برای رقابت با او وارد صحنه شود، خیلی تاثیرگذار است. در حال حاضر حزب جمهوری‌خواه خلق، دو نامزد دارد که چنین مسیری باعث شکست حتمی آن‌ها می‌شود.

در مذاکراتی که در سوریه انجام شد سه طرف حضور داشتند؛ روسیه، ترکیه و سوریه. بنا به تحلیل شما رسیدن به این نشست ابتکار کدام طرف بود؟ روس‌ها بودند یا ترکیه بود که در این راستا اصرار کرد؟

البته این مساله هنوز فاش نشده است و هر آنچه گفته شود در سطح حدس و تحلیل است.

به نظر من هم ترکیه تمایل خیلی شدیدی برای این کار داشت، چون در آستانه انتخابات قرار دارد، هم روسیه تمایل زیادی به این کار داشت، چراکه باید از طرف ترکیه خیالش راحت باشد، چون سرمایه‌گذاری زیادی در ترکیه می‌کند. روسیه می‌خواهد از طریق ترکیه هاب گازی برای صادرات گاز طبیعی ایجاد کند، مسائل دیگر تجارت بین‌المللی‌اش را می‌خواهد از طریق ترکیه حل کند و از سوی آنکارا تلاش می‌کند تا پشت جبهه اوکراین را تضعیف کند. اینکه دقیقا کدام طرف مطرح کرده است، نمی‌دانم، اما می‌دانم که هر کدام مطرح می‌کردند، طرف مقابل هم می‌پذیرفت.

باتوجه به اینکه بخش بزرگی از اپوزیسیون سوریه، وابسته به ترکیه هستند، در صورت عادی‌سازی روابط ترکیه و سوریه سرنوشت این گروه‌های اپوزیسیون چه خواهد شد؟

اپوزیسیون سوریه کارایی خود را از دست داده است و فقط به عنوان یک جریان نیمه‌جان است که ترکیه بتواند گاهی به عنوان اهرم سیاسی از آن استفاده کند، ولی ارزش عملیاتی و فعالیت‌های اجرایی ندارد.

نهایتا روی این جریان معامله خواهد شد، یا دمشق عفو عمومی می‌دهد و این گروه‌ها به جامعه بازمی‌گردند، یا ترکیه این گروه‌ها را مخیر می‌کند که فعالیت نکنند و تحت حمایت بمانند یا اینکه از ترکیه جدا شوند. در همه حالت‌ها ممکن است. سرنوشت این گروه‌ها به روند مذاکرات بستگی دارد، اینکه آیا روند مثبت پیش می‌رود یا نه.

اگر ترکیه دست از حمایت از اپوزیسیون بردارد، می‌توان گفت که بحران یک دهه‌ای سوریه به سمت پایان خواهد رفت.

درست است؟

طبیعتا جنگ داخلی سوریه فروکش خواهد کرد، اما سوریه بحران‌های خیلی شدید دیگری هم دارد که نمی‌توان به آسانی تصور کرد همه چیز به شرایط عادی بازمی‌گردد. بحران حاکمیت حل خواهد شد، بحران درگیری‌های نظامی حل می‌شود، اما بحران‌های اجتماعی و بحران‌های اقتصادی پابرجا می‌مانند و حل‌شان زمان خیلی زیادی نیاز دارد.

اگر بحران حاکمیت و بحران درگیری‌های نظامی حل شود، آیا دیگر نیازی به آن ساز و کار آستانه که ایران نیز بخشی از آن بود وجود خواهد داشت؟

این نوع ساز و کار‌های منطقه‌ای و گردهمایی‌های چندجانبه برای حل مسائل مبتلابه دوجانبه یا منطقه‌ای همیشه باقی می‌مانند، گرچه ممکن است استفاده از آن‌ها کمتر شود یا به عنوان نمادی از گذشته باقی بمانند. کسی به سمت حذف مکانیسم‌هایی مانند فرآیند آستانه نمی‌رود، این ساز و کار‌ها باقی می‌مانند و ممکن است گاهی مورداستفاده قرار بگیرند.

ممکن است که هر یک از طرف‌ها دستور کار‌های جدیدی برای این نشست‌ها تعیین بکنند.

مهم این است که ما چگونه به این موضوع نگاه کنیم. ایران از جلسات این نهاد‌ها به هیچ‌وجه پیگیری در استمرار جلسه انجام نمی‌دهد، به همین دلیل است که مکانیسم آستانه کنار رفته است و مکانیسم جدیدی جایگزین آن شده که خیلی پیچیده‌تر و امنیتی‌تر است.

. .


بازنشر از : منبع: اعتماد

خبرهای مرتبط با