1401\06\04 15:41:06
یاد حسن ارژنگنژاد زنده شد. نماد تداوم و همکاری در یک قرن گذشته
جمعی از هنرمندان با حضور در مراسم یادبود میرحسن ارژنگنژاد هنرمند فقید مجسمهساز در خانه هنرمندان ایران از ویژگیهای حرفهای و اخلاقی او گفتند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم یادبود میرحسن ارژنگنژاد به همت انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران پنجشنبه ۳ شهریور در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای برنامه عباس مجیدی عضو شورای عالی خانه هنرمندان ایران با ابراز تاسف از درگذشت زندهیاد ارژنگنژاد بیان کرد: متاسفانه در هفتههای اخیر هنرمندان بزرگی را از دست دادیم که با رفتنشان یک جامعه را سوگوار کردند. اما ما گاهی این نگرانی را داریم که آیا میتوان حق مطلب را درباره تلاشهای بیوقفهشان ادا کرد؟ خوشبختانه انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران این افتخار را داشت که در برنامه «روشنای بزرگان» با برگزاری بزرگداشتی، پیش از این از زحمات استاد ارژنگنژاد در زمان حیاتشان تقدیر کند. وی افزود: ما امروز اینجا جمع شدیم تا یاد بزرگمردی را گرامی بداریم که همه عمر خود را وقف مجسمهسازی کرده و در شهرهایی چون مشهد، تهران و اصفهان و … شاهد خودنمایی آثارش هستیم.
او زندگی و هنرش را در هم تنیده بود و به دنبال تفکر ابوالحسن صدیقی بر چند نسل تاثیر گذاشته و بستری برای بروز نگاه جدید در هنر تجسمی فراهم کرده است. اندیشه او استوار و جاری در میان ما خواهد بود و ما مسئول حفظ این میراث هستیم. متاسفانه در سالهای اخیر شاهد بیتوجهی در حفظ آثار بزرگانمان هستیم که نباید فراموش کنیم اینها جزو فرهنگ ملی ما هستند.
غفلت از آنها ما را مدیون بزرگان هنر و البته جامعه و همچنین مدیون استاد ارژنگنژاد میکند. یادبود مردی خوشاخلاق در ادامه عباس مشهدیزاده هنرمند پیشکسوت مجسمهساز بیان کرد: از همه شما برای همراه شدن در سوگواری خانوادهای که عزیزی را از دست دادهاند، تشکر میکنم. من در سنین دبیرستان و سالهای ۱۳۳۴ در مسیر مدرسه به تدریج با هنر مجسمهسازی آشنا شدم.
برای دیدن آقای ارژنگنژاد به کارگاهی میرفتم و ایشان با هنرمندانی که مجسمهسازی را در روسیه فراگرفته بودند، ارتباط داشتند. عمرشان پربرکت بود و امروز مجسمههای بسیاری از آثار وی در شهرهای مختلف دیده میشود. یکبار در دوران پیش از انقلاب گروهی از اداره هنرهای زیبا که بعدها گسترش یافت و به اداره کل هنرهای زیبا تغییر نام داد، باید به کنترل کیفی آثار مجسمه کارگاهها میرفتند و این گروه به کارگاه استاد ارژنگنژاد هم رفتند.
وی ادامه داد: یکی از استادان ما خانم لیلیت تریان که شاگردان زیادی را هم به جامعه تحویل داد از ارزشیابان آثار در این کارگاهها بود و آقای ارژنگنژاد در کارگاهش قفسی داشت که شیری زنده را در آن نگه میداشت. وقتی شیر پنجه خود را بر شانه خانم تریان قرار داد، او به عکاس حاضر در آن جمع گفت آیا عکسش را گرفتی و عکاس گفت نه. اما خانم تریان گفت تو باید لحظه را درمییافتی و عکاسی یعنی همین.
اما حسن ارژنگنژاد به نوعی از عکاس دلجویی کرد. زیرا او فردی بسیار خوش اخلاق بود. در ادامه زهرا رسولی هنرمند مجسمهساز که اجرای این مراسم را نیز برعهده داشت، به برخی اشتباهاتی که درباره سابقه کاری میرحسن ارژنگنژاد در فضای مجازی وجود دارد، اشاره و بنیاد ارژنگ را معرفی کرد.
تاکید بر نقش اجتماعی میرحسن ارژنگنژاد حمید شانس هنرمند پیشکسوت مجسمهساز نیز روی سن رفت و درباره زندهیاد ارژنگنژاد گفت: فقدان استاد ارژنگنژاد را به جامعه هنری و خانواده ایشان تسلیت میگویم؛ مردی که بیش از ۹ دهه فعالیت مستمر و تاثیرگذار در مجسمهسازی داشت. از دستکم یک دهه قبل متاسفانه درباره هنرمندان مرحوم نظیر رضایی، الخاص، تریان و … در اینجا صحبت کردهام اما معتقدم علاوه بر نکوداشت آنها حفظ میراثشان وظیفه اصلی ماست. برگزاری این یادبودها باید بر تداوم راه آنها متکی باشد، نه توصیف و تحسین توانمندی و قابلیت آثارشان اما چه جریانی هست که قابلیت تداوم این راه را از مجسمهسازی میگیرد؟ اگر بخواهیم به آن خیانت به هنر نگوییم پس نامش چیست؟ استاد ارژنگنژاد چهرهای تاثیرگذار بود و ما حضورش را در فضای هنر حس و درک میکردیم.
وی افزود: من ترجیح میدهم به عنوان یک مجسمهساز از نقش اجتماعی ارژنگنژاد بیشتر صحبت کنم. او به گونهای تاریخ مجسمهسازی شهری را ورق زده است و آثارش از ماندگارترین آثار مجسمهسازی است. تاکید میرحسن ارژنگنژاد بر کار جمعی از همین نتایج اجتماعی مغفول مانده هنرش است؛ زیرا او آثار مشترکی با دیگران داشت.
از دلایل حضور همیشگی وی در عرصه مجسمهسازی، همین خواستهاش مبنی بر اشتراک و همکاری و ارتباط مداوم با جامعه مجسمهسازی بوده است. این هنرمند عنوان کرد: در دوران بعد از انقلاب نگرانی از برخورد با آثار قبلی ایشان میبینیم اما این رفتار با هنرمندان که اجازه داده نمیشود به کارشان مشغول باشند، ناشی از چیست؟ مگر وظیفه یک دوران و اجتماع غیر از به ثمر رساندن توانمندیهای بالقوه آنهاست؟ ارژنگنژاد نماد تداوم و همکاری در یک قرن گذشته است و بزرگداشت او در روزگار قدرت گرفتن تفکر ضدهنر، همانا بزرگداشت تفکر است. شانس ادامه داد: متاسفانه فرهنگ حاکم نگاه مثبتی به هنر و عملکرد اجتماعی آن ندارد.
در دهههای گذشته دچار رکودی در هنر شدهایم و هنر امروز به میانمایگی قناعت کرده است. چه کسانی باید به ۲۵ سالههای ما جایگاه ارژنگ را ببخشند؟ امروز این مجسمه حر، ارژنگنژاد است که با همه زیر و بمهای تاریخی و ارتباط دادنش با مضامین سیاسی هنوز بعد از ۹۰ سال باقی مانده و به بخشی از خاطرات و تحولات تاریخی تبدیل شده است. این مجسمه قابل توجه مسئولانی است که امروز هنر را سفارشی میخواهند.
اما آنچه مسئولان شهری امروز انجام میدهند درک نیاز هنر برای حفظ میراث نیست و من از انجمنها میخواهم که خواهان حفظ و نگهداری آثار استادان هنر به ویژه استاد ارژنگنژاد باشند. باید گلایه کرد که علاقه عجیبی در محافل دانشگاهی هنر وجود دارد که بگویند کار هنرمندان تجربی ارزش و اعتباری ندارد و ما بسیاری از گنجینههای هنرمندان تجربی را در اثر غفلت نهادهای فرهنگی از دست دادهایم، البته درباره ارژنگنژاد مستندی ساخته شد اما بسیاری از این عزیزان هنرمند را بدون ثبت حتی یک بیوگرافی ازشان از دست دادیم محمدحسین بهرام ارژنگ رئیس بنیاد ارژنگ و فرزند زندهیاد اسماعیل و نوه میرحسن ارژنگنژاد نیز در ادامه به معرفی بنیاد پرداخت و گفت: پدر بنده سهم زیادی در هنر مجسمهسازی ایران داشتند و روحیهشان جوری بود که نمیخواستند از او تعریف شود. به مردمی بودن هنر در جامعه اهمیت میدادند و درباره انگیزه تاسیس بنیاد هنری ارژنگ باید بگویم قصد داریم تا به واسطه آن از غلامرضا رحیمزاده ارژنگ که بنیاد مجسمهسازی را بنا گذاشتند، خاطرات و حقایقی را بهطور شایسته و درست که به زودی در کتابی هم تدوین و منتشر خواهد شد، بیان کنیم.
کاش قدر بزرگان هنر را بیشتر بدانیم در ادامه خانمحمدی پژوهشگر هنر با تسلیت درگذشت میرحسن ارژنگنژاد عنوان کرد: دوران پژوهشی من درباره مجسمههای شهری با بررسی ۳۰۰ سند تاریخی همراه بود و بهانه حرکت این کار از خود ارژنگنژاد شروع شد؛ در جایی که مسئلهای به نام فراموشی و تخریب آثار مطرح و مورد نگرانی مجسمهسازان به ویژه در دوران بعد از انقلاب بوده است.ارژنگنژاد نیز بسیاری از آثارش را در این زمان از دست داد. وی افزود: متاسفانه باید گلایه کرد که علاقه عجیبی در محافل دانشگاهی هنر وجود دارد که بگویند کار هنرمندان تجربی ارزش و اعتباری ندارد و ما بسیاری از گنجینههای هنرمندان تجربی را در اثر غفلت نهادهای فرهنگی از دست دادهایم، البته درباره استاد ارژنگنژاد مستندی ساخته شد اما بسیاری از این عزیزان هنرمند را بدون ثبت حتی یک بیوگرافی ازشان از دست دادیم. همچنین بحث مرمت در مجسمهسازی اهمیت زیادی دارد و استاد بارها بر نحوه مرمتها نکاتی قابل ملاحظه را مطرح کردند.
زندگیشان بسیار پربار بود. ای کاش بیشتر قدر هنرمندان را در زمان حیاتشان بدانیم. هنوز هم دیر نیست و میتوان این خاطرات و دانش را جمعآوری کرد.
حسین ملکی هنرمند پیشکسوت مجسمهساز نیز در این مراسم بیان کرد: درباره بهترین ویژگی که از ارژنگ نژاد میشناسم، باید بگویم که ویژگی و امتیاز او در میان همعصرانش ساده نگاه کردن به هنر بود، هنر را غامض و پیچیده نمیکرد. او آسانگذار بود و به من همیشه محبت داشت. استاد ارژنگ بسیار دوست داشت دیگران فعال باشند و کار کنند و برخی گفتههای خلاف این اصلا درست نیست. او داعیهای در امر آموزش نداشت و ما در گذشته به دستها برای یادگیری هنر نگاه میکردیم.
نوع نگاهش اگر کسی اهل کار بود پذیرش بیش از حد و استقبال از او بود. من قرار نبود در سعدآباد مجسمه بسازم اما قرار بود این کاخ به شکل هفتاد سال قبل خود بازسازی شود. بهترین لحظاتم با استاد ارژنگ در آنجا رقم خورد.
میدیدم ایشان چقدر از هر کاری برای بهتر شدن یک اثر استقبال میکرد.وی با هنر خوشحال بود و با مردم زندگی میکرد و به همین دلیل ماندگار است. وی با افشای جزئیات یک سند عنوان کرد: این اولین بار است میگویم من در سندی دیدم هم ابوالحسن صدیقی برای میدان حر طرح داده بود و هم ارژنگنژاد اما صدیقی وقتی متوجه شده بود ارژنگ نژاد طرح داده است، طرحش را پس گرفته بود. ما امروزه کجا این اخلاقگرایی را سراغ داریم؟ این مراسم با خوانش متنی توسط فرامه ارژنگنژاد فرزند زندهیاد میرحسن ارژنگنژاد دنبال شد که در بخشی از آن آمده بود «پدری مهربان، تاجی گرانقدر بر سر خانواده و انسانی شریف بود که همچو رود جاری و روان و مثل باران بی دریغ بر همگان میبارید … برای سرو سبز زندگیمان آرزوی جاودانگی داریم.» آذرخش هنرمند پیشکسوت مجسمهساز نیز درباره زندهیاد ارژنگنژاد گفت: من از سال ۶۲ در کارگاه استاد ارژنگ مشغول به کار شدم و مستاصل برای انجام یک پروژه بودم.
سه ماه زمان داشتم و ناگهان فرشتهای من را به سمت وی راهنمایی کرد. ایشان کارگاهی را سه ماه در اختیارم قرار دادند و با مهر خود من را در انجام پروژه راهنمایی کردند. اگر هدایت ایشان نبود قطعا شرایط سختی داشتم.
این ارتباط ۲۵ سال بعد ادامه داشت و من چیزی به جز بزرگواری و کمک از وی ندیدم. به روح بزرگ این هنرمند سلام میکنم. کریم پورسیانی مجسمهساز نیز در پایان گفت: برای من افتخار است یادی از زمانی که درخدمت آقای ارژنگنژاد بودم، کنم.
مهربان و بسیار خوشبین بود و تاکید داشت همیشه از نیروهای جوان استفاده کند. به ویژه جوانانی که علاقه به هنر دارند و برای رسیدن به مقصد همت میکنند. هرچه دارم از ایشان است و برایم سخت بود که وقتی درگذشتند، تهران نبودم و نتوانستم در مراسم خاکسپاری اش شرکت کنم.
در پایان این مراسم حاضران از نمایشگاهی از تصاویر آثار زندهیاد میرحسن ارژنگنژاد در خانه هنرمندان ایران دیدن کردند.. .
بازنشر از : مهر